وقتی قرار شد با اعضای گروه نمایشی صحنه به تماشای تئاتر معرکه در معرکه , به کارگردانی جمشید طاهریان در تالار وحدت لارستان برویم , گشت و گذار مفصلی داشتم از چند و چون متن و اینکه داوود میر باقری آن را ظریف و حساس نوشته است.

تئاتر معرکه در معرکه به دفعات توسط کارگردان های مختلف در سطح کشور کار شده است که میتوان از سیاوش تهمورث در کارگردانی آن در چند سال پیش و با بازی ماهایا پطروسیان ,سیاوش تهمورث , رویا تیموریان , رضا رویگری و سیروس گرجستانی نام برد.

نمایشنامه داوود میر باقری , قصه پهلوانی خطاکار است که همسر حامله اش را بدلایلی که خود توجیه می کند و همسر آن را نمی پذیرد , رها نموده و همسر نگون بخت بخاطر شرایط زندگی از جمله فقر و ... بدام مرد لوطی میافتد و به فحشا کشیده می شود.

قصه داستان تقابل پهلوان و لوطی , پهلوان و همسرش , پهلوان و دخترش و پهلوان و شاگردش است و دست آخر پهلوان برای باز پس گیری حیثیت از دست رفته اش , در صحنه اخر در اثر مکر لوطی , جان خود را از دست می دهد.

همه این موارد و نقدهایی که در فضای مجازی از اجراهای معرکه در معرکه در شهرهای مختلف خواندم , بیشتر مشتاق شدیم که این تئاتر را ببینیم.

پس از هماهنگی با خانه فرهنگ لارستان و آسوده مدیریت آن , در لار حاضر شدیم.

همه میدانستیم که نوع کار در این نمایش یک کار میدانی است و قرار است در وسط این دایره معرکه ای در کار باشد. بدو ورود به راهروی منتهی به سالن نمایش , مجتبی نجم الدینی , موسیقی دان اوزی و دانشجوی موسیقی , با گیتارش آهنگی می نواخت و شعری را زمزمه می کرد .

کمی بعد پسری جوان در بین حضار حاضر شد و سخن از باب کتاب و کتابخانی نمود و کمی از نمایشنامه ای توسط حضار خوانده شد .

دعوت شدن به سالن نمایش پس از این معرکه اولیه بود که قطعا بخشی از نمایش به شمار میرفت و به نظر می رسید کارگردان نمایش سعی نموده بود تا تماشاگران را از همین اولین معرکه با اجرای خود آشنا نماید و هماهنگی لازم را در برقراری حس دوطرفه میان بازیگر و تماشاگر در یک تئاتر میدانی بوجود آورد.

در اغلب تئاترهایی که تماشاگران , بخصوص در لارستان به تماشا نشسته اند , عادت شده است که بلیط می خری , هنگام ورود به سالن بلیط را تحویل داده , بروشوری را دریافت می کنی و سپس در جای خود آرام می گیری تا نمایش بر روی سن روبروی شما آغاز گردد و شما عملا با بازیگر ارتباط چندانی نخواهید داشت.....

اما در یک تئاتر میدانی , سن همانند دایره ای , با قرار دادن صندلی در دور تا دور آن مشخص می شود و بازیگر و تماشاگر در قالب اجرا یکی می شود و قطعا اجرای نمایش برای بازیگران در یک تئاتر میدانی بسیار سخت تر خواهد بود زیرا آنها عملا از نظر ارتباط کلامی , جسمی و فکری , مواجه با تماشاگری هستند که دقیقا پهلوی آنها نشسته است و بازیگر بایستی تا پایان اجرا حس یازی خود را از دست نداده و علاوه بر همراه کردن تماشاگر با خود , بازی بی نقصی نیز ارائه دهد.

به سالن که وارد شدیم , معرکه ای دیگر برپا بود , در صندلی خود که مستقر می شدی , میدیدی که بساط پهلوانی و زور بازو با وسایلی همانند زنجیر و وزنه و ...مهیا است. پهلوانی آن وسط نشسته در فکر و شاگردش , از تماشاگران می خواهد جهت شروع معرکه , هر چقدر که کرم شان است معرکه را مهیج تر نمایند. ورود همسر پهلوان در این گیر و دار , کشمکش پهلوان با همسری که هفت سال رهایش کرده , ورود لوطی و سپس مسافر شدن شاگرد پهلوان و بازگشتش پس از چندین سال بعد , رها نمودن پهلوان توسط همسر و سپردن دخترش به او , عاشق شدن دختر پهلوان و شاگردش , بساط و معرکه ای پایانی برای بازگشت آبروی از دست رفته پهلوان و سپس مکر و حیله لوطی و کشته شدن پهلوان , همه آن چیزی است که در این تئاتر مشاهده نمودیم.

بازی زیبا و قوی بازیگران , و اینکه اغلب آنها در یک سطح بازی می کردند نشان از این داشت که جمشید طاهریان بعنوان یک کارگردان تئاتر خوشنام در منطقه لارستان و کسی که مسوولیت هماهنگی تئاتر جنوب استان با اداره کل ارشاد فارس را بر عهده دارد و نظارت دقیقی بر روی تئاتر منطقه خواهد داشت , بخوبی می دانسته تماشاگر از او چه می خواهد و چگونه جذب این نمایش خواهد شد.

بازی زیبا و کم نقص مرجان افروز در نقش همسر پهلوان , و ارتباط حسی و کلامی او در همراه کردن تماشاگر با خود برای اثبات بی گناهیش, از نقاط قوت بازی او بشمار می رفت.

در باب تئاتر معرکه در معرکه که در چند شهر اجرا شده بود , برخی از کارگردانان سعی نموده بودند بر اساس تبدیل نمایی از یک بازیگر و شناساندن آن به تماشاگر , کنکاشی در فرهنگ عامه پارسی زبانان بنما یند و مثلا زن بدکار ه را با لباسی قرمز نشان دهند که در فرهنگ پارسی , نمایی از یک زن بدکاره است که به فحشا کشیده می شود.

طاهریان اما بعنوان یک کارگردان در این اثر مطلقا از این رویه پیروی نکرده بود و زن خطاکار را بیشتر مظلوم نشان می داد که در اثر اهمال کاری پهلوان , بدام شیطانی مثل لوطی می افتد که برای امرار معاشش ناگزیر به اجرای دستورات لوطی خواهد بود , کما اینکه پهلوان را دوست داشت و روی همین دوست داشتن او را رها کرد و دخترش را نزد او به امانت سپرد تا دخترش راه خودش را نرود , اما پهلوان را نیز در ابتدای معرکه به زمین زد , نشان پهلوانیش را به باد تمسخر گرفت و کاری کرد تا مردم به پهلوان سنگ پرتاب نمایند و به این طریق انتقام سختی از پهلوانی گرفت که دقیقا خواسته لوطی بود و بس.

نقش لوطی را علی اکبر طاهریان بازی کرد , نقشی حساس و در عین حال سخت با بازی زیر پوستی قوی , که علی اکبر طاهریان بخوبی از پس آن بر آمد و نماد شر و بدی را آن گونه در ذهن تماشاگر جا انداخت که لوطی , خودی خودش بدذات و شر نبوده اما , جبر زمانه او را لوطیی ساخته مکار و حیله گر و دارای شرو بدذاتی آشکار.
صالح شهبازی در نقش پهلوان و مهدی صادقی در نقش شاگرد نیز بخوبی از پس این نقش بر آمده و همسو با بازیگران دیگر بازی قوی و کم نقصی ارائه نمودند. گرچه شاید در ذهن تماشاگر تلاش نادیا عباس پور به عنوان بازیگری تازه کار , کم رنگ تر از دیگر بازیگران نمود می نمود اما به نظر می رسد او نیز توانست نقش را راحت و بدون استرس , بازی کند و تاثیر گذار باشد.
جا دادن موسیقی زنده و مجتبی نجم الدینی با گیتار و صدای دلنشینش , برای از دست نرفتن , حس صحنه های مختلف و ایجاد صحنه ای دیگر از ابتکارات خوب کارگردان بود که باعث می شد تماشاگر در برخی از زمان ها در پس آن دیالوگ های مداوم و وقت گیر خسته نشود.
به نظرم معرکه در معرکه را در این زمان خاص تئاتر لارستان میتوان در ردیف کارهای قابل اعتنا قرار داد که ارزش حداقل یک بار دیدن را دارد بدون شک.
تنها موضوع سوا ل برانگیز این نمایش که تماشاگر را همچنان در بهت نگه می دارد مربوط به سکانس پایانی نمایش است , آن جا که پهلوان در اثر مکر و حیله لوطی و برای اثبات ارزش شخصیت پهلوانیش به بازی لوطی تن در میدهد و کشته می شود.
در نظر اول شاید بتوان هضم نمود که کشته شدن پهلوان به نوعی تقاص و تسویه حساب رها کردن همسر و خطاکار بودنش باشد و این که شاید خود پهلوان هم می فهمید احتمالا  پایانی خوش در انتظارش در صحنه پایانی نباشد و بدین طریق برای اثبات خود به همسر  و دخترش , جوانمردانه بمیرد , اما از سرنوشت لوطی با آن همه مکر و حیله و شیطان صفتی و یا همسر پهلوان که در هر صورت تقصیر کار زندگی خود او هم بود چون می توانست پاک بماند و اسیر هوا و هوس نشود حال چه بخاطر فقر باشد و .....مفهومی برای تماشاگر القا نشده بود. و شاید این ابهام در نوشته و متن وجود داشته است.
به هر روی تئاتر معرکه در معرکه که تا چهارم بهمن ماه در تالار وحدت اعلام شده بود که  به روی صحنه است , تا هشتم همین ماه تمدید گردیده و شخصا به همه کسانی که در تئاتر اوز دستی دارند و فعالیت می کنند توصیه می کنم این تئاتر را ببینند زیرا بعدا احساس می کنند که چیزی را از دست داده اند.