فرشید زمانی , بازیگر ,نویسنده و کارگردان گروه هنری نمایشی صحنه اوز :
""هنری که دیده نشود یک هنر مرده است. "
مهم نیست چه شاخه ای از هنر , اما وقتی قرار باشد با احساس بیننده و شنونده درگیر نشود , همان بهتر که همان هنر مرده باشد تا قداستش بیش از آن پایمال نشده و مورد توهین قرار نگیرد.
شاید این شروعی کاملا احساسی برای نوشتن یک مقاله یا نظر باشد , اما وقتی خاصیت هنر , رک و صریح بودن آن است , بنابراین جای هیچ گونه محافظه کاری باقی نمی ماند.
اولین بار معنی تئاتر را وقتی فهمیدم که در تلویزیون , کانال چهار افتتاح شد. میدیدم که تئاترهایی به شدت کلاسیک و البته اکثرا خارجی , با لحنی خشک و خط کشی شده آن روزها , پخش می شد.
می توان حدس زد که اغلب آنهایی که به این برنامه میرسیدند , سریعا شبکه ای دیگر را جایگزین این شبکه مینمودند , زیرا جذابیت خاصی که انها را جذب خود کند برای عموم قابل مشاهده نبود.
نمی دانم اما چرا من ساعت و زمان پخش این تئاترها را یادداشت می کردم و بیننده پروپا قرص آن بودم. حتی شاید مثل الان , تئاتر را دوست نداشتم لیکن , کنجکاویم ارضایم می کرد که ببینم و بدنبال ماجراها و جریان روند رو به جلو این تئاترها باشم , کما اینکه , اغلب متن های پخش شده کاملا جنایی بود و من ماجراهای جنایی را که سرشار از تعلیق و ایهام بود را می پسندیدم.
اما امروز حتی در تلویزیون نیز کمتر کانالی چنین برنامه هایی را از ترس دیده نشدن و ریزش بینندگانش ,در لیست پخش خود قرار می دهد.
متاسفانه حال و روز این سالهای تئاتر اوز نیز بسان همان شبکه چهار شده است و آن چیزی نیست غیر از "" کمتر دیده شدن و کمتر بها دادن مردم به هنر فاخری بنام تئاتر در اوز که کم کم به عادت تبدیل شده است.""
تئاتر کالایی بسیار شیک و لوکس , که برای دیدنش قطعا نیازمند بینندگانی مطالعه گر و علاقمند به هنر می باشد و بیشتر طیف دانشجو و جوان ما را هدف قرار میدهد , اما با نگاهی عمیق به جوانان شهرمان و سرانه مطالعه اغلب دانشجویان که در کمترین حد خود می باشد , چگونه بایستی انتظار داشته باشیم که سالنهای مملو از تماشاگران , ابزارها و زیر ساختهای کاملا گسیخته تئاتر اوز را دوباره احیا کنند, هنری که سالهاست به خواب رفته است و آیا ما اصلا سالن در خور تئاتر در اوز داریم؟
شاید اگر اعضای کمیته فرهنگی آموزشی شورای شهر مان , در وظایف خود بازنگری داشته باشند و حداقل از هنرمندانی که دستی بر آتش دارند نظرخواهی نمایند.......
شاید اگر شهرداری در اطلاع رسانی و حمایت از هنرمندان , حداقل بابت تبلیغات با گروههای هنری , تعامل بهتری داشته باشد......
شاید اگر خیرین و مسئولین فرهنگی , در هیاهوی این همه کارهای عام المنفعه , گوشه چشمی نیز به هنر تئاتر در اوز داشته و به فکر ساخت سالن , یا چند پلاتو جهت تمرین و اجرای گروههای هنری و گالری برای دیدن دیگر هنرها باشند ........
شاید اگر تفکر عامه مردم عزیز شهرمان , تفاوت فاحشی که بین هنر فاخر تئاتر و اجراهای بدون کیفیت بنام جنگ شادی را بهتر درک کنند.....
شاید اگر شورای بازبینی اداره ارشاد , به هر کار بی کیفیتی , مجوز اجرا ندهد.. و شاید......
شاید این شایدها , اگر روزی تا همین جا و در همین نقطه ای که هستیم محقق و اجرایی شود , برای هنر نمایش و تاتر از نفس افتاده اوز , بسان جانی تازه در کالبد بی جانش باشد, و امیدواری خوبی همانند زل زدن به نور در مسیری تاریک و سرد را معنا نماید.
امید که با حمایت همه علاقمندان , تاتر شهرمان اوز , با پیشرفتش انگیزه ای دوباره باشد برای هنرمندان این عرصه.
برای احیای هر هنر فراموش شده ای فردا قطعا دیر است.
مانا باشید و برقرار.
متاسفانه خود تاتر در ایران در حال فراموش شدنه و مردم به علت نداشتن اطلاعات مناسب از این هنر بی بهره مانده اند چه بسا نمایش ها و سبک های متعدد آن تنها در کتب و امروزه در وبلاگ ها بررسی میشوند.. که خوشبختانه دوستانی در اشاعه و گسترش فرهنگ تاتر در حال فعالیت هستند.
سپاس از وبلاگ بسیار پر محتوا
مدیریت سایت پرورش ماهی در قفس